Friday, November 12, 2021
43
براش مینویسم نهار داری یا برات کباب بگیرم؟ نفسم رو به زور فرو می دم و فرچه ریمل رو میپیچونم و در میارم. میکشم روی مژههای چشم راست. یک سوم، دو سوم، حالا کل بلندیشون. گوشی دینگ میکنه و جوابش میرسه که نه، گوشت گذاشتم بیرون. اگر برای نهار میرسی البته گیاهیش کنم. فرچه ریمل رو میپیچونم و در میارم. میکشم روی مژههای چشم چپ. یک سوم، دو سوم، سیاهی با خیسی مژه ها مخلوط میشه و سر میخوره روی صورتم.
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
از خیال
نود و سومین شب بعد از نبودن بچه، دختر یاد گرفته جای خواهر رفتهاش بخوابه. عمیقترین شکل سوگواری که در زندگیم شاهد بودم و خوندم رو توی این سه...
-
توانایی تحمل این حجم درد رو ندارم.
-
با چاقو افتادم به جونش. تکه پارهاش کردم و بعد سطل زباله. میون اون ضربهزدنها، یک لحظه ترسیدم از دونستن اینکه آنقدر خشم و انزجارم زیاده که ...
-
امید خلیده زیر پوستم. یک هفته؟ ده روز؟ همین حوالی. از خانه بیرون زدم و دیدم بهار شده. کل امسال در اضطراب و پشت میز گذشت. بدون اغراق. از تیرم...
No comments:
Post a Comment