تمام داستان، متجلی کردن اون قصه ی عجیبیه که وقتی تنهام تعریف میکنم. شلوغی و آشفتگی گاهی انقدر نویز میندازه و اذیت میکنه که من فقط یک صدای ساکت دائمی دارم. تمام چیزی که میخوام اما همینه. برگردم به ابتدای خط، چیزها رو کاسته کنم و یکبار دیگه صدا رو بشنوم. همین که اگر از نو شروع کنم، یکبار دیگه بشینم و قصه بگم، اینبار برای جهان چه قصه ای تعریف میکنم..
Monday, July 26, 2021
inside out
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
روز ششم
وسط حرف زدن حضوری با آدمها یکهو جیغ میزنم که زلزله. طرف باید بهم اثبات کنه همه چیز امن و سر جلسه. یکهو کل بدنم شروع به لرزیدن میکنه. وقتی ت...
-
توانایی تحمل این حجم درد رو ندارم.
-
کاش یک شیوهی درست تشکر یاد بگیرم. باید تشکر کنم و کلمات کافی نیستند.
-
با چاقو افتادم به جونش. تکه پارهاش کردم و بعد سطل زباله. میون اون ضربهزدنها، یک لحظه ترسیدم از دونستن اینکه آنقدر خشم و انزجارم زیاده که ...
No comments:
Post a Comment