Thursday, July 29, 2021

حفره ی خرگوش

 تمام کتاب پر از مزایای نوشتن با خودکار روی کاغذه. کتاب دوم هم. کتاب سوم هم. من اما ترجیحم همیشه تایپ کردن بوده. ساده تره. بی واسطه تره و من به همین نیاز دارم. نه به چیزی که درسته. نه به چیزی که خوبه. به روش ساده ای که برام کار کنه. رضا گفته بود آدمها وقتی حرف میزنند آدم فکر میکنه چی بگه و چطور جوابشون رو بده. سرعت حرف زدن تو از فکر کردنت بیشتره. خندیده بودم که سرعت تایپ و فکر کردنم اما یکیه. هنوز هم همینه. 

گفته بود حال بد من رو میشه از وبلاگم فهمید. این وقتها هر روز چندین پست مینویسم. راه حلش جوابه. هنوز جواب یک سری سوالات راه حل های ساده و ابتداییش هستن. باید رها کنم این چه چیز نوشتن رو. بنویسم. انگار توی سرم یه جنگل در هم تنیده است که هیچ نوری ازش رد نمیشه یا انگار مدفون زیر عدل پنبه ام و در تاریکی. هیچ نوری به این پایین نمیرسه. نوشتن شبیه اورینته کردن این ریسه های پنبه است. شبیه بافتنشون. شبیه دوختن روشون.

خواب دیدم دارم گلدوزی میکنم. گفته بودم؟ نگفته بودم. میدونم راه حل این مشکل از سوزن زدن میگذره. تلاش برای اینکه چیزی بینهایت ارزشمند و زیبا و کافی باشه، انقدر بدجور دست و پام رو داره می بنده که کارهای کوچک و ریز و ناقصم رو دیگه انجام نمیدم. باید بدوزم اما. باید بدوزم. تنها راه حل همینه. 

گوگل بی رحمانه داره خاطرات هفت سال پیش رو زنده میکنه. هفت سال کامل. اون موقع تصمیم گرفتم دیگه نمیرم و خونه ساختم و همه چیز رو دونه به دونه سر جاش قرار دادم. حالا باید تصمیم بگیرم همه ی اون چیزها رو یکبار دیگه بررسی کنم. بافتنی ها، ساخته شده ها، پارچه های قلمکار. بین من ِ آروم ِ یواش ِ روزمره ی خجالتی گوشه گیر و من ِ دیگرم یک آب باریکه ی مشترکی هست. اون هم تسلط روی اجزای زندگیه. یکی اجزای کوچک، یکی درشت تر ها. حالا باید از ندانستن هم لذت ببرم. از عدم تسلط. از عدم کنترل روی زندگی.

گلدان گل کاغذی که چند وقت پیش گرفتم، تقریبا نابود شده. گل ها همه ریخته. برگها پخته. هنوز اما هر روز یا هر دو روز سهم آبش رو دریافت میکنه. صبح نمیدونستم چه کنم و گفتم خب به گلدون ها آب میدم و غبار پاشی میکنم. دیدم برگ جدید داده. یواشکی قد کشیده.عجیب نیست؟

عجیبه. خیلی عجیبه. خیلی عجیبه.

No comments:

Post a Comment

افتخار

کم خوابیدم دوباره. یکی از برج های روبروی خونه، حوالی پنج صبح از طبقات بالاش روشنی شروع شد که پایین بیاد. روی خونه به سمت جنوب غربیه. نه ماه ...