Saturday, February 19, 2022

نقاط

می‌دونی دلم برای چه چیزهای خیلی ساده‌ای تنگ شده اینجا؟ دلم برای نشستن تو ماشین شخصی تنگ شده. چند باری مچ خودم رو گرفتم که چطور چشمم رو می‌بندم و تصور میکنم توی یه ماشین در حال حرکت نشستم. و دارم شهر رو نگاه میکنم.
به همین سادگی. 

No comments:

Post a Comment

افتخار

کم خوابیدم دوباره. یکی از برج های روبروی خونه، حوالی پنج صبح از طبقات بالاش روشنی شروع شد که پایین بیاد. روی خونه به سمت جنوب غربیه. نه ماه ...