دوست دارم از مرز بنویسم. انگار که آخرین وادی باشه که بشه ازش کلمات رو شکل داد.
کم خوابیدم دوباره. یکی از برج های روبروی خونه، حوالی پنج صبح از طبقات بالاش روشنی شروع شد که پایین بیاد. روی خونه به سمت جنوب غربیه. نه ماه ...
No comments:
Post a Comment