Friday, December 11, 2020

ارشکیگال

 یک بار، نه شاید خیلی دور از امروز، من رو صدا میکنه و بر نمیگردم. دخترها آروم روی تخت خوابیدن. یکی کنار سرم و یکی دقیقا کنار انگشت های پام. اینبار دلیل دست و پا زدنم همین دوتا شدن. هیچ دستاویزی اما ابدی نیست.

No comments:

Post a Comment

روز ششم

وسط حرف زدن حضوری با آدمها یکهو جیغ میزنم که زلزله. طرف باید بهم اثبات کنه همه چیز امن و سر جلسه. یکهو کل بدنم شروع به لرزیدن می‌کنه. وقتی ت...