Thursday, August 18, 2022

پنجشنبه

بخش درونی ام یک قدم پایین تر رفته. سکوتش عمیق تر شده. لا به لای یادداشت هام هست. قوی. عجیب. اما بین تصویر بیرونی ام و درون بدجور شکاف افتاده. هیچ کاریش نمیشه کرد. هیچ کاری هم احتمالا نباید انجام داد. گمونم مقتضیات این روزهاست یا شاید لاجرم این سن و سال. یکی دیگه شدم. دلم میخواد میشد و بیشتر حرف میزدم. دلم میخواد کلمات رو فقط برای خودم نگه دارم. کجام؟ سر همین دو راهی.

No comments:

Post a Comment

افتخار

کم خوابیدم دوباره. یکی از برج های روبروی خونه، حوالی پنج صبح از طبقات بالاش روشنی شروع شد که پایین بیاد. روی خونه به سمت جنوب غربیه. نه ماه ...