Saturday, July 30, 2022

غریبه‌ی کوچک

معمولا بیست سوالی اینطوری شروع میشه که می‌پرسی: جانداره؟ اگر جواب منفی بود، نتیجه میگیری که جواب در گروه بی‌جان‌هاست. بدون در نظر گرفتن اینکه شاید در مورد ویروس صحبت کنیم. در گروه جانداران هم، سوال اینه که گیاهه؟ اگر نه، فرض میکنیم هجده جواب بعدی ما را به گونه‌ای از جانوران خواهد رساند با اینکه ممکنه منظور، قارچ باشد. قارچ زنده است. یک جایی اون وسطهای موجودات و با همه چیز فرق دارد. ما زنده فرضش نمی‌کنیم. من حداقل زیاد شنیدم در مورد درد کشیدن که صحبت میکنیم، دانه دانه حیوانات و حشرات را در نظر بگیریم و یا به گیاهان فکر کنیم که درد می‌کشند یا نه. اما هیچ وقت در مورد رابطه‌ی درد و قارچ چیزی نشنیدم.
قارچ همه جا هست. از قارچهای قنقلی با حضور در مخمر نان و شراب در زندگی ما گرفته، تا کپک و قارچ‌های چتری. موجوداتی که چون گیاه نیستند و توان فوتوسنتز ندارند، مثل ما مصرف کننده مواد اندام دیگر موجودات هستند تا بتوانند زندگی کنند. اما رابطه‌شان با جهان پیچیده‌تر از ماست. مثلا قارچ‌ها عامل ساخت چیزی در جنگل هستند که به نظر من بسیار شبیه اینترنت انسان‌هاست. 
جنگل‌ها چطور دوام می‌آورند؟ یعنی چطور می‌شود که ما این همه در مورد لزوم وجود نور و آب/ رطوبت برای رشد گیاهان میخوانیم ولی در واقعیت در دل جنگل‌ها درخت‌های قدیمی آنقدر بلند و ستبر هستند که هیچ نوری به درختچه‌ها نمی‌رسد و باز درختان کوچک آن گونه به حیاتشان ادامه می‌دهند؟ اگر نور آنقدر حیاتی‌است، این تضاد چطور ممکن می‌شود؟ در حالی که همان درخت نو رسیده در فضای مصنوعی با نور معمول جنگل دوام نخواهد آورد.  خوراک فکری خوبی است، نه؟
ما به ریشه به عنوان اندامی از درخت فکر میکنیم که مثل لنگر، درخت را به بستر رشدش پیوند می‌دهد. از طرف دیگر ریشه از زمین آب و مواد مغذی را جذب می‌کند و به گیاه اجازه رشد بیشتر و سریع‌تری می‌دهد. اما ریشه فقط به درخت وصل نیست. ریشه های درختان برای عملکرد بهتر به قارچ‌ها نیاز دارند تا هم خودشان را بازسازی کنند و هم فسفر و دیگر مواد معدنی را جذب کنند. البته که قارچ نامناسب می‌تواند گیاه را بخشکاند. 
اما همین؟
قارچ‌ها یک شبکه گسترده اطلاعاتی در کف جنگل ایجاد میکنند که در خدمت درخت مادر -یا بلندترین و قدیمی‌ترین و ریشه‌دارترین درخت جنگل - است. یعنی اطلاعاتی مثل ورود یک حیوان، آتشسوزی یا کم‌آبی در بخشی از جنگل یا نیاز یک درخت کوچک به غذا از طریق شبکه قارچی کف جنگل یه سرعت منتقل میشود. در جواب، درخت مادر می‌تواند با ریشه‌هایش ریشه‌ی درخت کوچک را پیدا و به تغذیه و دوام آن کمک کند. یا در برابر مهاجم، صمغ یا واکنش شیمیایی درست ایجاد کند و به بقیه‌ی درخت‌ها هم دستور مناسب بدهد. در واقع قارچ‌ها کمک می‌کنند احساسات درخت قوی‌تر شوند. جنگل یکپارچه شود. ما نه فقط با درخت درخت درخت که با یک ارگان واحد بزرگ طرف باشیم.
قارچ‌ها کمک می‌کنند که درخت‌ها بدانند بدون آنکه ببینند. یک لحظه به همین فکر کن. یک باری که به جنگل رفتی را به خاطر بیاور و به قدم زدنت فکر کن و سعی کن به این مفهوم فکر کنی که چطور درخت‌ها با حضور تو آشنا شده بودند. به دانستن گیاهان فکر کن. به تمام روابطی که ما هرگز به عنوان انسان و با عقل بشری با آن آشنا نیستیم. هنوز نیستیم. اما هستند و جهان ما را شکل داده‌اند. به معنی اتصال فکر کن. 
همین‌جا بمان.

No comments:

Post a Comment

افتخار

کم خوابیدم دوباره. یکی از برج های روبروی خونه، حوالی پنج صبح از طبقات بالاش روشنی شروع شد که پایین بیاد. روی خونه به سمت جنوب غربیه. نه ماه ...