زنبور متفاوت از ما میبیند. بویایی بسیار قدرتمندی دارد اما جهانش تنها تا بیست و پنج سانتیمتری جایی که هست قابل دیدن است. به جاش چشمش به طیف متفاوتی از نور حساس است و تعریفش از نور مرئی با ما فرق میکند. برای همین کندوها را زرد، آبی، سیاه یا سفید میکنیم. از اینترنت و کلا گسترش امواج الکترومغناطیسی هم بدش میآید و بجز سمپاشی گسترده، این یکی از علتهای اصلی کاهش جمعیت زنبورهاست.
زنبورها، مست میکنند. نه همیشه البته. تابستان که میشود و میوهها میرسند و پای درخت میافتند و تخمیر میشوند، گاهی زنبوری از میوه میخورد و همین، مستش میکند. زنبور مست اجازه ورود به کندو ندارد. باید صبر کند تا حالش عادی شود. به جز این، بقیهی زندگی زنبورها گشت و گذار بین گلها و برگشت به خانه و تغذیهی نسل بعد است. شهد برایشان منبع انرژی است و گرده، بیش از هر چیز منبع پروتئین.
زنبورها در چشم داشتن سنگ تمام گذاشتهاند. چشم مرکب کارگرها حدود پنج هزار و چشم زنبور نر حدود ده هزار چشم منفرد دارد. یعنی اگر زنبورها خواننده خوش صدا داشتند، باید میخواند که برای دیدن تو، نه یک چشم، نه صد چشم، نه ده هزار چشم، همه چشمها رو میخوام.
No comments:
Post a Comment