Sunday, April 3, 2022

به جان

ساق دستم فرم جدید گرفته و به طرز عجیبی دیگه شبیه خودش نیست. زیر انگشت‌هام می‌چرخونمش و همزمان تیر میکشم و یادم میاد این صحنه رو خواب دیدم. میام در موردش بنویسم و یادم می‌یاد حتی این تلاش برای نوشتن رو هم توی خواب دیدم قبلا. زمانی که یادم نیست. دلم می‌خواد بی‌حرکت بمونم و زل بزنم و حتی آروم نفس بکشم که بفهمم این خوابه یا بیداری. 
خوابه. یا بیداری. یا دلتنگی.

No comments:

Post a Comment

افتخار

کم خوابیدم دوباره. یکی از برج های روبروی خونه، حوالی پنج صبح از طبقات بالاش روشنی شروع شد که پایین بیاد. روی خونه به سمت جنوب غربیه. نه ماه ...