نشستم نوشتههای چند ماه اخیر رو مرور کردم و از حجم بیسروتهی متنها وحشت زده شدم. من از اینجا برای خالی کردن یا مرتب کردن ذهنم استفاده میکنم. درک اینکه چقدر ذهن آشفتهای دارم - و بله چه زندگی آشوبزدهای - ترسناکه.
کم خوابیدم دوباره. یکی از برج های روبروی خونه، حوالی پنج صبح از طبقات بالاش روشنی شروع شد که پایین بیاد. روی خونه به سمت جنوب غربیه. نه ماه ...
No comments:
Post a Comment