Monday, April 25, 2022

اردی‌بهشت

میدونی، از نظر من دنیای مدرن یک تجمل عظیم و اساسی داره: بیدار شدن بدون اجبار زنگ ساعت. اینکه هر ساعتی خواستی بخوابی. هر ساعتی لازم داشتی بیدار شی. اینجا پنجره‌های خونه رو به شمال و کمی شرقند. خورشید این نیمه‌ی سال که طلوع میکنه، از پشت تپه‌ی کنار خونه بیرون میزنه. این یعنی اگر دخترها بیدارم نکرده باشند سحرگاه با تلالوی نور بیدار میشم. اگر بدخواب شده باشم مابین ساعت هفت و هشت گرما و آفتاب بیدارم میکنه. 

صبح که بیدارشدم بچه‌ها هنوز داشتند اطرافم بالا و پایین می‌پریدند. یکی توی سرم به شادی خندید که بیدار شو. ببین بهار اومده.

No comments:

Post a Comment

روز ششم

وسط حرف زدن حضوری با آدمها یکهو جیغ میزنم که زلزله. طرف باید بهم اثبات کنه همه چیز امن و سر جلسه. یکهو کل بدنم شروع به لرزیدن می‌کنه. وقتی ت...