Sunday, March 21, 2021

.

حوالی پنج صبح، هنوز وقتی سرمه‌ای هوا روشن نشده، صدای کلاغ میاد. انگار خبر از وزش باد بده. خبر از رسیدن صبح. ساکت که میشه همهمه‌ی گنجشکها بالا میره. هر روز، شاید یک دقیقه این حوالی همه چیز ساکت میشه و طبیعت صدا بالا میبره.

مرکز شهر، بدون درخت و نزدیک خیابون به این شلوغی زندگی کردن هزار بدی داره. این یک خوبی اما هست. امسال یاد گرفتم کوچک‌ترین بذر امید و خوبی ممکنه یک روز به بار بشینه. کم چیزی نیست.

No comments:

Post a Comment

از خیال

نود و سومین شب بعد از نبودن بچه، دختر یاد گرفته جای خواهر رفته‌اش بخوابه. عمیق‌ترین شکل سوگواری که در زندگیم شاهد بودم و خوندم رو توی این سه...