اسماعیل، شب که میشه و کنار پنجره که میشینم، صدای سگ میاد. من چقدر این صدا رو اینجا دوست دارم.
کم خوابیدم دوباره. یکی از برج های روبروی خونه، حوالی پنج صبح از طبقات بالاش روشنی شروع شد که پایین بیاد. روی خونه به سمت جنوب غربیه. نه ماه ...
No comments:
Post a Comment