آخرین روزهای قبل از رسیدن به موعد خون ماه، ورم میکنم امسال. حسابی. از گنجیدن در لباس هام بدجور عاجزم.
کم خوابیدم دوباره. یکی از برج های روبروی خونه، حوالی پنج صبح از طبقات بالاش روشنی شروع شد که پایین بیاد. روی خونه به سمت جنوب غربیه. نه ماه ...
No comments:
Post a Comment