دختر رو دارم مجبور میکنم گزارش نویسی کنه. کاری که ازش متنفرم. مشخصا دوست نداره و با این حال داره با کیفیت خیلی خوبی انجامش میده. دیروز لای نوشته هاش براش پیام گذاشتم. امروز دیدم وسط جملاتش، رنگ عوض کرده و نوشته مرسی.
کم خوابیدم دوباره. یکی از برج های روبروی خونه، حوالی پنج صبح از طبقات بالاش روشنی شروع شد که پایین بیاد. روی خونه به سمت جنوب غربیه. نه ماه ...
No comments:
Post a Comment