پسر معتقد است که نباید زود چمدان ببندی. پشیمان میشوی. که یادت میرود چه برداشته ای و چه نه. من چهل روز پیش همه چیز را یکبار جمع کردم. حالا افتاده ام روی دور وسواس حذف. یکبار دیگر همه چیز را باز کردم و شستم و حدف کردم. هفته ی دیگر هم قرار است همینکار را بکنم. یکبار دیگر باز کنم و حذف کنم و رها کنم برود.
خانه روی هواست. همه چیز آشفته و به هم ریخته. پسر هنوز غر نزده. من بودم؟ کله اش را کنده بودم گمانم.
No comments:
Post a Comment