Thursday, April 29, 2021

من گنگ خواب دیده‌ات، امانم

 سومین غنچه ارکیده امروز باز شد. در کمتر از سه ماه و چند روز بعد از ورودش به خانه و حدود سه ماه بعد از ریختن گل‌های شاخه‌ی اولش. با گلدان‌هام به همان سختگیری هستم که با تمام بخش‌های دیگر زندگی‌ام. همان صدای بهتر باش. همان صدای ببین حواست نیست. همان صدای نحس همیشگی آخ که تو کم کاری می‌کنی دختر. پسر اما به تمام آدم‌ها فخر می‌فروشد که چه دست سبزی دارم.

گربه‌ها شب‌ها چسبیده به صورتم می‌خوابند. گلدان‌ها شاخه می‌دهند و رشد می‌کنند و قد می‌کشند. کاکتوس‌ها اشکال خنده‌دار گرفته‌اند از شدت جوانه زدن. ارکیده دل‌بری می‌کند. برگ بیدی‌ام پر از گل‌های بنفش شده. بیشتر از هر سال. و بله چندتایی هم گلدان نو دوام نیاورده. برای بار اول. اما کاش طناب دور گردنم را کمی شل کنم. کمی فقط نفس بکشم.

دم. بازدم. دم. بازدم. به تکرار.



No comments:

Post a Comment

افتخار

کم خوابیدم دوباره. یکی از برج های روبروی خونه، حوالی پنج صبح از طبقات بالاش روشنی شروع شد که پایین بیاد. روی خونه به سمت جنوب غربیه. نه ماه ...