Tuesday, November 10, 2020

اهلی ‏شدن

نوبت جارو شدن این کوچه یک جایی بین ساعت دوازده و ده دقیقه تا دوازده و بیست و پنج دقیقه‌ی شبه. آروم کنار پنجره‌ام دراز می‌کشم، سرم رو روی بالش جا به جا می‌کنم و از میانه‌ی تاریکی پنج طبقه پایین‌تر از من، به قشنگ‌ترین سهمم از صدای شهر گوش می‌کنم: خش... شب بخیر عزیزم. خش... شب بخیر عزیزم. خش... شب بخیر عزیز من.

1 comment:

افتخار

کم خوابیدم دوباره. یکی از برج های روبروی خونه، حوالی پنج صبح از طبقات بالاش روشنی شروع شد که پایین بیاد. روی خونه به سمت جنوب غربیه. نه ماه ...