Thursday, November 26, 2020

.

 با اون هیکل پشمالوی چاق گنده اش اومده نشسته سمت چپ سینه ام. نفسم رو گرفته و اندازه ام در برابر جهان بدجور آب رفته. در لیست کارهای دو هزار و بیست نوشته بودم دویدن. اگر شد اینبار ماراتون. نشد بیست و یک کیلومتر. این روزها خط زده ام و جایگزینش کرده ام با هر سه روز یکبار هم که شده از خانه خارج شو.

No comments:

Post a Comment

افتخار

کم خوابیدم دوباره. یکی از برج های روبروی خونه، حوالی پنج صبح از طبقات بالاش روشنی شروع شد که پایین بیاد. روی خونه به سمت جنوب غربیه. نه ماه ...