Thursday, November 5, 2020

یاد بعضی خاطرات روشنم میدارد

 یک کتابچه گرفتم برای سنجیدن این روزهام و مرتب کردن میزان کارها و تنظیم میزان نیاز به شتابزدگی ام. یک بخشی اش نوشته بود هر کسی در زندگی حتما شانسهای بزرگی داشته. بزرگترین شانسی که آورده ای کدام بوده؟ خنده ام گرفت که حتما منظور نویسنده برنده شدن اتفاقی در یک مسابقه، گرفتن ضربه ای در بیسبال یا به ثمر رسیدن گل در فوتبال، برنده شدن در لاتاری یا چیزهایی از این قبیل بوده. یادداشت کردم بازداشت نشدن فلان روز، قسر در رفتن فلان موقعیت و حسابی دویدن و کتک نخوردن در سیزده آبان یازده سال پیش.

No comments:

Post a Comment

روز ششم

وسط حرف زدن حضوری با آدمها یکهو جیغ میزنم که زلزله. طرف باید بهم اثبات کنه همه چیز امن و سر جلسه. یکهو کل بدنم شروع به لرزیدن می‌کنه. وقتی ت...