اینجا نوشته: شیون تمام فضا را انباشته، حتی بچهها هم گریه میکنند. هستی هم میگرید. شمایل خوان و آقا شیخ سعید هم میگریند، و هستی میاندیشد که این شیون هزاران سال تاریخ ماست، و کدام دونده به مقصد رسیده؟
از: جزیره سرگردانی
به دختر گفته بودم اگر بچههام تو رو از من بیشتر دوست داشته باشند پایان دوستیمون خواهد بود. خندیده بود جوری که انگار چه شوخی بامزهای کردم. ...
No comments:
Post a Comment