Saturday, October 13, 2018

دراز کشیدم کف حمام. انگار که ته چاه باشم. مچاله. پر درد. منتظرم که آخر یا از این اشک‌ها نجات پیدا کنم یا غرقشان شوم.

No comments:

Post a Comment

از خیال

نود و سومین شب بعد از نبودن بچه، دختر یاد گرفته جای خواهر رفته‌اش بخوابه. عمیق‌ترین شکل سوگواری که در زندگیم شاهد بودم و خوندم رو توی این سه...