دراز کشیدم کف حمام. انگار که ته چاه باشم. مچاله. پر درد. منتظرم که آخر یا از این اشکها نجات پیدا کنم یا غرقشان شوم.
وسط حرف زدن حضوری با آدمها یکهو جیغ میزنم که زلزله. طرف باید بهم اثبات کنه همه چیز امن و سر جلسه. یکهو کل بدنم شروع به لرزیدن میکنه. وقتی ت...
No comments:
Post a Comment