شاید اما نوشتن، اینطور که هر بار تلاش کنی خودت را تا پی و رگ بشکافی و دوباره نگاه کنی و از نو ببندی، واکنشی بزدلانه باشد در مقابل آنچه در دنیای بیرون منجر به دستهبندی آدمها در گروههای کلی میشود. تلاش برای نگنجیدن در تیپ شخصیتی یک یا صد. تلاش برای ابراز تفاوت. آن هم وقتی که ما، همان دردها و همان مرزها و محدودیتهای مابقی موجودات را داریم. حتی نه آنچنان بهرهبردار از قوه خیال. خیلی معمولیتر از آنچه به آن باور داریم. شاید تمام واقعیت و تمام جدال همین باشد: تلاش برای متفاوت کردن خود. وقتی همه یک چیزیم. گم شدن در توده وقتی این همه واضح در تب تفاوتیم. همین نوشتن را بیهودهترین عمل دنیا میکند. آن هم نوشتن، وقتی هر بار تلاش میکنی خود را تا پی بشکافی و از نو ببینی و بشناسی.
No comments:
Post a Comment