Tuesday, January 3, 2023

.

یک سال و چند ماه شد که دارم به مفهوم هرس فکر میکنم. اول معنیش از دست دادن بود. بعد دست کشیدن. حالا اما شده دست برداشتن از هر چیزی که توی تصویر فردا نیست. یا تصویر فردا رو عقب میندازه. فکر میکنم هر چیزی رو  که باید باهاش خداحافظی میکردم، کردم. صبح دوباره اون جملات تکراری رو توی دفترم نوشتم: اگر شش ماه هر کاری که درسته رو انجام بدم چی میشه؟

میدونی، بعد از ترسیدن و تا پای جان ترسیدن، بعد از شکست خوردن و زمین خوردن و متوقف شدن، دوباره بلند شدن کار آسونی نیست. به قول آقای مختاری آدمیزاد که خیک ماست نیست که انگشت بزنی جاش هم بیاد. جای همه ی اینها روی روان آدم میونه. درست. اما یه جایی هست بعد از تمام اینها که حالا اونجام. وقتی که میگی خب حالا گیریم که شکست خوردی. از این بدتر که نمیشه. نه؟ حالا چکار میخوای بکنی؟

میدونی جای چی خالیه؟ انضباط شخصی. انضباط سخت شخصی. اونطور که پوستت رو بکنی و آخر روز حس کنی هر چیزی در چنته داشتی به زندگی دادی. این دفعه خشمم نه معطوف به آدمی، که نیروی محرکه ی پیشرفتمه.

No comments:

Post a Comment

افتخار

کم خوابیدم دوباره. یکی از برج های روبروی خونه، حوالی پنج صبح از طبقات بالاش روشنی شروع شد که پایین بیاد. روی خونه به سمت جنوب غربیه. نه ماه ...