می پرسه بهتری؟ میگم میدونی، یونگ برج بولینگن رو در اوج روزهای افسردگی و تنهایی و طرد شدگیش ساخت. کار دیگه ای که از دستم بر نمیاد. دارم دوام میارم و به جای آجرهای برجم، کوک میزنم.
کم خوابیدم دوباره. یکی از برج های روبروی خونه، حوالی پنج صبح از طبقات بالاش روشنی شروع شد که پایین بیاد. روی خونه به سمت جنوب غربیه. نه ماه ...
No comments:
Post a Comment