خواب میم رو دیدم. قد بلندترین دختر مدرسه. بار آخر نزدیک میدون هفت تیر از کنار هم رد شده بودیم و غریو خوشحالی سر داده بودیم و بغل و چطوری. داشت میرفت شیرودی برای تمرین تیم بسکتبال. یادم نیست کجا میرفتم. توی خوابم قدش بلندتر شده بود. سه متر و هشتاد و چند سانت. گفت یه بیماری داره که طبق اون افزایش قدش متوقف نمیشه. گفت بار بعدی قدش از این هم بلندتر خواهد بود. میون اون همه اتفاق عجیب، میون خطوط مترو، نقاشی های قدیمی و تهران و کوچه های یوسف آباد، بعد از مدتها همه چیز سر جای خودش بود انگار.
و قرار نبود دیگه جایی برم.
No comments:
Post a Comment