Wednesday, June 17, 2020

پیش شماره

نمیدونم حالا کجام. نمیدونم اصلا چی هستم. مثال بزنم که کشتی ِ وسط دریا؟ یا بادبادک در حال شیرجه زدن در آسمان؟ یا آدمی روی صخره؟ یا زنی که دل خوش دارد گاهی، کسی، آشنایی، روبروش به گپ و گفت و خنده می نشیند؟
لنگرم در حال پاره شدن است. نخ نگه دارنده ام نازک شده. مرد پشتیبان ِ جهانم دست از حمایتم روی صخره برداشته. از حالا، برای رفتنش در دلم دمام عزاداری می زنند.

No comments:

Post a Comment

افتخار

کم خوابیدم دوباره. یکی از برج های روبروی خونه، حوالی پنج صبح از طبقات بالاش روشنی شروع شد که پایین بیاد. روی خونه به سمت جنوب غربیه. نه ماه ...