Monday, April 8, 2019

پناه

چند ماه پیش خواب سیل دیده بودم. گفته بودم. که سیل اومده بود و آب غرقش کرده بود. حالا دیوار سد درونم شکسته. موج به موج شوریدگی هجوم میاره و من از این غلیان لایه‌های درونم لالم.
تن به تلاطم دادم. انگار آخرین فرصت زیستن باشه.

No comments:

Post a Comment

روز ششم

وسط حرف زدن حضوری با آدمها یکهو جیغ میزنم که زلزله. طرف باید بهم اثبات کنه همه چیز امن و سر جلسه. یکهو کل بدنم شروع به لرزیدن می‌کنه. وقتی ت...