Thursday, January 11, 2024

سوپر مارکت کنار خونه اواخر اردیبهشت روی دستمالهاش تخفیف زده بود. من چند هفته ای بود داشتم کابینتها رو از مواد غذایی خالی میکردم چون به خودم گفته بودم مشخص نیست بمونم اینجا یا برگردم ایران. هیچی نمیدونستم. دستمالها رو که دیدم، گفتم اگر بخری یعنی میمونی اینجا. تصمیم بگیر. خریدم. یه بسته گنده ی سی و نمیدونم چندتایی. دیشب زنگ زدم شرکت اینترنت که بگم چرا انقدر این ماه فاکتور گرونی برام فرستادی. گفت چون قراردادت دو ساله بود. یا قرارداد تازه ببند یا زین پس همینه. قرارداد هم شش ماهه، یک سال و نیمه و یبشتر داریم. فکر کردم شش ماه کم خواهد بود. اما یک سال و نیم مناسبه. تا قدم بعدی حدودا همینقدر زمان مونده.
بعدها، زندگی که به سامون شد، میتونم به جوونها بگم من تصمیمات زندگیم رو بر مبنای فاکتورها و صورت حسابها و حراجی ها میگرفتم. 
تصمیمات زندگی این روزها شبیه نقطه های روی کاغذه. من فقط دارم سعی میکنم بین نقطه ها رو درست خط بکشم.

No comments:

Post a Comment

.

اما اگر قرار بر خلق مدام باشه؟