Thursday, July 27, 2023

خونه

توی خواب داشتم می‌خندیدم. رسیده بودم به جنگل کاج. بلند و زیبا. فصلی مثل پاییز. توی خواب فکر کردم که بلاخره رسیدم به خونه. به سرزمینم. بلاخره رسیدم به اونجا که باید. بعد بلند خندیدم.
انگار دور غم گذشته باشه. انگار کابوس این مدت بلاخره تموم شده باشه.

No comments:

Post a Comment

افتخار

کم خوابیدم دوباره. یکی از برج های روبروی خونه، حوالی پنج صبح از طبقات بالاش روشنی شروع شد که پایین بیاد. روی خونه به سمت جنوب غربیه. نه ماه ...