Tuesday, February 18, 2020

.

نامه رو دادم استاد مشاورم امضا کنه. بعد از اینکه شش هفت ماه من رو ندیده بود. طبق معمول خودش، گرفت و بی چونه و حرف امضا کرد و بعد سرش رو آورد بالا گفت چرا انقدر رنگت پریده؟ خوبی؟ هیچی ارزش نداره این همه اذیت بشی ها.
دلم خواست بگم خانم دکتر، خونه ام. خونه ام. حیف ازش. حیف از این درد.

No comments:

Post a Comment

از خیال

نود و سومین شب بعد از نبودن بچه، دختر یاد گرفته جای خواهر رفته‌اش بخوابه. عمیق‌ترین شکل سوگواری که در زندگیم شاهد بودم و خوندم رو توی این سه...