توی تاریکی انگار از درد فلجم. از ترس فلجم. هراس از زیر ناخن پام وارد میشه و بالا میاد.
نود و سومین شب بعد از نبودن بچه، دختر یاد گرفته جای خواهر رفتهاش بخوابه. عمیقترین شکل سوگواری که در زندگیم شاهد بودم و خوندم رو توی این سه...
No comments:
Post a Comment