Saturday, March 2, 2019

گمونم سال اولی باشه که خونه تکونی کنم. خونه تکونی واقعی. بعد از اینکه چهار پنج سال دائمی تلاشم رو کردم به همه چیز نظم بدم و نشد، امسال و اینبار دارم کم به کم مرتب میشم. انگار زندگی خودمم همینه. عالی نیست. پر از سوراخ و اشتباهه و همین رو قراره درستش کنم. مرتبش کنم و دیگه همین که هستم ادامه بدم.

No comments:

Post a Comment

روز ششم

وسط حرف زدن حضوری با آدمها یکهو جیغ میزنم که زلزله. طرف باید بهم اثبات کنه همه چیز امن و سر جلسه. یکهو کل بدنم شروع به لرزیدن می‌کنه. وقتی ت...