Friday, February 15, 2019

از تاریکی

بچه ی نون توی خواب مرده بود. پسر دومش که یا حامله است یا همین روزها باید به دنیا اومده باشه. سه روز اول تولدش مرده بود و داشتن توی خواب بحث میکردن الان به خاطر زمان زود مرگ نوزادش تحت نظر وزارت بهداشته. من به نون فکر میکردم که بعد از حمل نه ماهه ی جنین، حالا که جای نوزاد هیچ به دستش دادن چی میکشه. حالش چطوره. توی خواب انقدر جیغ زدم و گریه کردم که پرت شدم به بیداری. یک نفر توی کوچه داشت لااله الا الله میگفت.

No comments:

Post a Comment

از خیال

نود و سومین شب بعد از نبودن بچه، دختر یاد گرفته جای خواهر رفته‌اش بخوابه. عمیق‌ترین شکل سوگواری که در زندگیم شاهد بودم و خوندم رو توی این سه...