در بهشت اکنون
Friday, June 15, 2018
کاش رفیق ایران بود. کوچه پس کوچه قدم میزدیم. حرف می زدیم. گوش میداد. گوش می دادم. سبک می شدم. بعد به جشن امشب وصل می شدیم. ته دلم سنگ اندوه بستن. سنگینی اندوه دهان چاه رو بازتر می کنه.
No comments:
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
.
اما اگر قرار بر خلق مدام باشه؟
به جان
حالا سه سال از انفجار بیروت میگذرد.
سازه
«... برخوردم با زمان تغییر کرده و تسلیمش میشوم.» عبور از دیوارها مارینا آبراموویچ
.
حال غریب داره خودش رو میکشه روی تمام روز. همه چیز سخت شده. نوشتن هم.
No comments:
Post a Comment