Friday, June 15, 2018

کاش رفیق ایران بود. کوچه پس کوچه قدم میزدیم. حرف می زدیم. گوش میداد. گوش می دادم. سبک می شدم. بعد به جشن امشب وصل می شدیم. ته دلم سنگ اندوه بستن. سنگینی اندوه دهان چاه رو بازتر می کنه.

No comments:

Post a Comment

از خیال

نود و سومین شب بعد از نبودن بچه، دختر یاد گرفته جای خواهر رفته‌اش بخوابه. عمیق‌ترین شکل سوگواری که در زندگیم شاهد بودم و خوندم رو توی این سه...