Saturday, June 25, 2022

کلمه ی دو طرفه

 گفت من اون روزها که حمله های پنیک داشتم، در تمام لحظه هاش فکر میکردم میمیرم. هراس مرگ دیوانه کننده بود. گفتم اما تجربه ی من درده. درد، وقتی از توانم خارج میشه و احساس میکنم پوستم، گوشتم و تمام رگ و پی وجودم در حال دریده شدن هستند.  اون وقته که وجودم پاره پاره میشه. مرگ هرگز ترسناک نبوده. 

هنوز هم نیست.

No comments:

Post a Comment

افتخار

کم خوابیدم دوباره. یکی از برج های روبروی خونه، حوالی پنج صبح از طبقات بالاش روشنی شروع شد که پایین بیاد. روی خونه به سمت جنوب غربیه. نه ماه ...