خواب گلدونهایی رو دیدم که روی هره ی پنجره ی خونه ی بابا جا گذاشتم. هشت روز پیش بهشون آب داده بودم. همه شون کاکتوس بودند اما توی خوابم تشنه بودند. دلهره، نیمه شب امانم رو برید.
کم خوابیدم دوباره. یکی از برج های روبروی خونه، حوالی پنج صبح از طبقات بالاش روشنی شروع شد که پایین بیاد. روی خونه به سمت جنوب غربیه. نه ماه ...
No comments:
Post a Comment