Monday, March 16, 2020

.

کابوس ها این دو سه شب شدت گرفته‌اند. حالا توی خواب‌ها خانه ندارم. هراسانم و دنبال مفری برای زیستن میگردم. باید اسباب کشی کنم. باید دنبال خانه بگردم. جعبه کنم. توی خواب مضطربم. بیشتر از بیداری.
لای قهوه‌ای موها، تارهای سفید پر شده. قبلا بیست تایی بود و تا قبل از پایان شهریور، فقط سه تا. حالا رشته به رشته رنگ‌ قهوه‌ای نقره‌ای بین موهاست. سوغات روزگار سیاه.

No comments:

Post a Comment

از خیال

نود و سومین شب بعد از نبودن بچه، دختر یاد گرفته جای خواهر رفته‌اش بخوابه. عمیق‌ترین شکل سوگواری که در زندگیم شاهد بودم و خوندم رو توی این سه...