Wednesday, March 18, 2020
.
بین خودمون رسیدیم به نبرد اهم و مهم. باید برای اثبات پایه ای ترین چیزهایی که در نظرمه دوباره بجنگم. سخته. همینکه باید به آدمها ثابت کنی حیات یک انسان صرف نزدیکی خونی یا سببی منجر نباید بشه که به حیات دیگری ارجح دونسته بشه. فکر میکنم به زودی وارد دنیایی بشیم که باید همه چیز رو از نو بسنجیم. تمام اولویت ها رو از اول تعیین کنیم. انگار یه آسیاب بزرگ داره می بلعه ما رو و قراره واقعیت وجودمون رو یه بار دیگه بیرون بکشیم.
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
روز ششم
وسط حرف زدن حضوری با آدمها یکهو جیغ میزنم که زلزله. طرف باید بهم اثبات کنه همه چیز امن و سر جلسه. یکهو کل بدنم شروع به لرزیدن میکنه. وقتی ت...
-
توانایی تحمل این حجم درد رو ندارم.
-
کاش یک شیوهی درست تشکر یاد بگیرم. باید تشکر کنم و کلمات کافی نیستند.
-
با چاقو افتادم به جونش. تکه پارهاش کردم و بعد سطل زباله. میون اون ضربهزدنها، یک لحظه ترسیدم از دونستن اینکه آنقدر خشم و انزجارم زیاده که ...
No comments:
Post a Comment