گفت یه سفر برو. گفتم من اگر بتونم جایی برم میرم سر خاک بچه ام. تنهاست. دو هفته است بهش سر نزدم. اما این یکی داره آب میشه جلوی چشمم و جرئت ندارم تنهاش بذارم.
نود و سومین شب بعد از نبودن بچه، دختر یاد گرفته جای خواهر رفتهاش بخوابه. عمیقترین شکل سوگواری که در زندگیم شاهد بودم و خوندم رو توی این سه...
No comments:
Post a Comment