Friday, September 25, 2020

اسب عصاری

 عادت میکنیم اما. به با دلهره لیست نوشتن، به دانه به دانه و قدم به قدم تلاش برای جلو رفتن، عادت میکنیم به دلشوره ی مداوم. به خیره شدن به یک نقطه و به تکرار چند باره ی چند کلمه از سر ناچاری. عادت میکنیم. به پرت کردن حواس عادت میکنیم حتی. به استیصال گمانم عادت میکنیم. به زل زدن درون شب عادت میکنیم. حتی عادت میکنیم که دچار تزلزل خاطره شویم که در خواب بود که نشسته بودیم به بحث در مورد تفاوت اندوه و حزن و غم و اندوه و ماتم و حرمان یا بیداری؟ عادت میکنیم. کشدار. بیهوده. 

دلم هیچ گرم ادامه دادن نیست. هیچ کار نیمه تمامی باقی نمانده. هیچ. هیچ.

شوقی به پیش رفتن هم همینطور. نخی برای ماندگاری هم.

No comments:

Post a Comment

افتخار

کم خوابیدم دوباره. یکی از برج های روبروی خونه، حوالی پنج صبح از طبقات بالاش روشنی شروع شد که پایین بیاد. روی خونه به سمت جنوب غربیه. نه ماه ...