Friday, April 24, 2020
.
دلم برای خواندن متن های عاشقانه تنگ شده. برای دل باختن ها در وبلاگستان. برای از شرم نوشتن، از لذت نوشتن، قلب شکستن ها، انگار همه پیر شدیم. تمام متن هایی که مخاطب خاص داشتند، رسیدند به زندگی هایی که مرد یا زنی همراه آدم ها شده. گاهی کسی از ساختن می نویسد. دلم برای آن نوشتن های از سر لذت آخ عجیب تنگ شده.
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
روز ششم
وسط حرف زدن حضوری با آدمها یکهو جیغ میزنم که زلزله. طرف باید بهم اثبات کنه همه چیز امن و سر جلسه. یکهو کل بدنم شروع به لرزیدن میکنه. وقتی ت...
-
توانایی تحمل این حجم درد رو ندارم.
-
کاش یک شیوهی درست تشکر یاد بگیرم. باید تشکر کنم و کلمات کافی نیستند.
-
با چاقو افتادم به جونش. تکه پارهاش کردم و بعد سطل زباله. میون اون ضربهزدنها، یک لحظه ترسیدم از دونستن اینکه آنقدر خشم و انزجارم زیاده که ...
No comments:
Post a Comment