Friday, October 25, 2019

مهر رو با بوسیدنش تموم کردم. زیر بارون. سر کوچه ی محل کارش. کلمه ها قبلا مهربون تر بودند. الان شبیه یه چسب میمونن که ازشون کمک میگیرم تا فراموش نکنم. تا یادم نره.
 کاش یادم نره.

No comments:

Post a Comment

روز ششم

وسط حرف زدن حضوری با آدمها یکهو جیغ میزنم که زلزله. طرف باید بهم اثبات کنه همه چیز امن و سر جلسه. یکهو کل بدنم شروع به لرزیدن می‌کنه. وقتی ت...