Friday, June 15, 2018
مخاطب این کلمه ها خود نگارنده است
نوشتن نباید بهانه ی خاصی نیاز داشته باشه. نباید روز تبدیل به یک تابلوی بی نظیر بشه که از اون وسط یک نقطه اش رو بیرون بکشیم و بنویسیم. نباید اتفاقات اونقدر پیچیده در لفافه ی زراندود بشه و اونقدر بی نظیر باشه که از ترس فراموش کردن بنویسیم. نوشتن نباید بهانه ی خاصی نیاز داشته باشه. ننوشتن اما نیاز به دلیل داره. نیاز به زخم عمیق داره. نیاز به خشکی روح داره. برای نوشتن چرا باید دنبال بهانه گشت؟ مثلا بوی غلیظ پوست میوه ی روی میز یا صدای خفیف کولر یا زبری کاغذ به قدر کافی اگر خوب نباشند برای نوشته شدن چی باقی می مونه از حیات؟ فقط اون لمس تبدار مثلا؟ فقط اون شکستن ِ تا دم ِ مرگ؟ فقط اون نفس گیری بختک؟
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
.
«مگر چقدر احتمال دارد اوضاع از این بدتر شود؟»
-
نگاه میکنی و میبینی همه چیز رو پاک کردی. محو کردی. هیچ ردپایی نمونده. هیچ یادی هم. حالا چی اسماعیل؟
-
از این همه گریه کردن خسته ام.
-
کاش یک شیوهی درست تشکر یاد بگیرم. باید تشکر کنم و کلمات کافی نیستند.
No comments:
Post a Comment