بعد از بیست و یک ماه که از دعوا گذشته، نوشته که خوب نیست. وبلاگ نوشته و این یعنی اصلا خوب نیست. بدتر اینکه وبلاگ مخفی اش رو هم به روز کرده که این یکی یعنی فاجعه. دستم میره براش بنویسم چطوری دختر و دستم خشک میشه. میدونم دوستی ایجاب میکنه. میدونم میخواد دوستی ِ پاره شده برگرده. هی فکر می کنم می تونم. هی نمیشه.
دست و دلم بهش نمیره. مغزم میگه اشتباه می کنی. دست و دلم بهش نمیره. نمیره.
و این تلخم می کنه.
No comments:
Post a Comment