از محارمم محسوب میشه. در ذهن من محرمه و مرزبندیهای ذهنی من هیچ ربطی به عرف و قانون جامعه نداره معمولا. دیشب توی خواب همآغوش شده بودیم و حال من از بودنش خوب بود. خیلی خوب. اونقدر که در این یکسال و نیم اخیر به سختی به حوالیش رسیدم اگر رسیده باشم. نیمهی شب بیدار شدم و فکر کردم چه جالب. توی خواب چه مطمئن بودم که امنم. چه راحت خودم رو رها کردم. چقدر در بیداری در برابر این وانهادگی مقاومت میکنم. چقدر سختم شده اینکه اعتماد کنم.
چند روزه داریم خونهی همسایه رو رنگ میکنیم. دیروز فهمیدم براش چقدر مهمه اینکه بهشون سر میزنم و کمک میکنم. اون حالت اطمینانی که انگار میدونم حالا وقت بتونه کردنه، حالا باید سمباده زد، رنگ این دیوار باید چطور بشه و کی رو به چه کاری مشغول کنم دلگرمی میاره انگار. اون زاویهی حرکت دستم وقت کشیدن کاردک روی دیوار شبیه آدمی نشانم میده که بلده چه کنه و همین حالت حتی، پروسهی سخت بازسازی خونه رو راحت میکنه. فکر اینکه این آدم کنار دستت میتونه کارها رو جمع کنه. بلده چه کنه. همین حتی، به آدمها آرامش میده.
برگشتنم به خونهی بهار از چیزی که فکر میکردم بهتر از آب در اومده. آرومترم. هر چند دوباره چند روز بود تا بن استخوان مستأصل بودم. توی این آشفته بازار و هجوم لعنتی اعداد، لپتاپ هم تیر خلاص رو شلیک کرد و از کار افتاد. اون شب بین صحبتهای با میم، گفت فلانی خیلی ظریفه. گناه داره توی این شرایط. مثل تو نیست که بَبری. از پس موقعیتها، ساده بر میایی و دردم اومد از حرفش. از همین که این سالهای اخیر چقدر ساده پشتم باد وزیده برای همین تصور نصفه و نیمه. که چطور خودشون رو دریغ کردن. جغرافیای خونهی بهار اما امنم میکنه. انگار خود صاحبخونه حتی، حواسش بهم هست. همسایهها و مغازههای اطراف هم. رفقا هم نزدیکترند. اینجا انگار خودت اعضای خانوادهات رو با دقت گلچین کرده باشی. همین از تلخی نجاتم داد.
دیشب خواب دیدم و بعد از مدتها سرگردانی توی خواب مطمئن بودم. مطمئن که کسی حواسش به من هست. حالا اگر همین امروز هم بمیرم، بلاخره به آرامش رسیدم.
Monday, September 3, 2018
پور
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
.
«مگر چقدر احتمال دارد اوضاع از این بدتر شود؟»
-
نگاه میکنی و میبینی همه چیز رو پاک کردی. محو کردی. هیچ ردپایی نمونده. هیچ یادی هم. حالا چی اسماعیل؟
-
از این همه گریه کردن خسته ام.
-
کاش یک شیوهی درست تشکر یاد بگیرم. باید تشکر کنم و کلمات کافی نیستند.
No comments:
Post a Comment