دلم برای اون لحظههای پیچیده در مهر همآغوشی تنگ شده. برای گوش سپردن به کلمات علقه به جای تکرار عبارات شهوت. خاطرهای که حالا برای گذشتههای دور شده. انگار شکافی میان جهان هست که دیگه پر شدنی نیست. یا اینکه همه چیز تصویر دوری از واقعیته. که اجازه نمیده خودت رو وسط امواج به کل رها کنی. که هوشیاریت رو ببازی.
گمونم شاید از یه جایی کنترل جهان به دست میل میافته نه جان.
Sunday, July 22, 2018
شکوفههای گیلاس وحشی
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
.
«مگر چقدر احتمال دارد اوضاع از این بدتر شود؟»
-
نگاه میکنی و میبینی همه چیز رو پاک کردی. محو کردی. هیچ ردپایی نمونده. هیچ یادی هم. حالا چی اسماعیل؟
-
از این همه گریه کردن خسته ام.
-
کاش یک شیوهی درست تشکر یاد بگیرم. باید تشکر کنم و کلمات کافی نیستند.
No comments:
Post a Comment