از درد کشیدن خسته شدم. دلم برای تن معمولی قدیمم تنگ شده.
Friday, January 24, 2020
.
حالا که جواب همه چیز اومده و گذشته و تموم شده، فهمیدم علت ام آر آی، شک دکتر به وجود توده توی سرم بوده. حالا میتونم بهش بخندم. به روی خودم نیارم. غصه نخورم. نگران نشم. میتونم با فاصله نگاهش کنم. حالا وقت سردرد قرار نیست نگران شم. وقت سرگیجه هم. وقت به هم ریختن دید هم. اول کلمهی تومور، سودو اومده. یعنی چیزی نیست. فقط فشار داخلی سر بالاست. همین.
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
.
«مگر چقدر احتمال دارد اوضاع از این بدتر شود؟»
-
نگاه میکنی و میبینی همه چیز رو پاک کردی. محو کردی. هیچ ردپایی نمونده. هیچ یادی هم. حالا چی اسماعیل؟
-
از این همه گریه کردن خسته ام.
-
کاش یک شیوهی درست تشکر یاد بگیرم. باید تشکر کنم و کلمات کافی نیستند.
No comments:
Post a Comment