Tuesday, January 21, 2020
.
بعد از یک ماه و چند روز، هنوز وقت صرف نکردم که بخونم این قرصی که هر شب و صبح دارم میخورم کارایی و عوارضش چیه. فقط گاهی حس میکنم جایی از تنم گزگز میکنه. میفهمم یادم رفته بخورمش. گاهی گیج میره سرم. یادم میره یادم رفته. و چند گاهی ِ دیگه که هی و هر بار یادآوری میکنه ما خیلی در بند تن که چه عرض کنم، در خدمت هورمون ها و واکنش های داخلی بدنیم.
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
.
«مگر چقدر احتمال دارد اوضاع از این بدتر شود؟»
-
نگاه میکنی و میبینی همه چیز رو پاک کردی. محو کردی. هیچ ردپایی نمونده. هیچ یادی هم. حالا چی اسماعیل؟
-
از این همه گریه کردن خسته ام.
-
کاش یک شیوهی درست تشکر یاد بگیرم. باید تشکر کنم و کلمات کافی نیستند.
No comments:
Post a Comment